زنگ نقاشی بود. خانوم سماباتی گفته بود: «بچه ها، دفتراتونو در بیارین، میخوام یه موضوع نقاشی بهتون بدم». من دفترمو درآبرده بودم. داشتم یه قورباغه سبز روی طاقچه می کشیدم. تو خونه مون یه قلک قورباغهای دارم رو طاقچهمون. من خیلی نقاشی کردنو دوست دارم، همه چیام بلدم بکشم. مامانم میگه هزار ماشالا. خانوم سماباتی گفته بود: «حالا بچهها، من میشینم روی میزم شما هم شروع کنید به کشیدن تصویر من!» من داشتم قورباغهمو رنگ میکردم. اون یه قورباغه قرمز بود. رنگشو عبض کرده بودم.
گروه سنی | بزرگسال |
نوع جلد | شومیز |
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحات | 136 |
سال چاپ | 1396 |
تعداد چاپ | 3 |
وزن | 0.162کیلو گرم |
شابک | ISBN | - |
نظری وجود ندارد