برتراند راسل فیلسوف، منطقدان، ریاضیدان، مورخ، جامعهشناس، جایزهدار نوبل و فعّال صلحطلب بریتانیایی بود که در قرن بیستم میزیست. راسل یکی از پیشتازان فلاسفه در قرن بیستم محسوب میشود و «جنبش مخالفت با آرمانگرایی» را در اوایل قرن بیستم رهبری میکرد. از وی به همراه گوتلوب فرگه و لودویگ ویتگنشتاین، به عنوان بنیانگذاران فلسفهٔ تحلیلی یاد میگردد. برتراند راسل یک فعال ضدجنگ و مخالف امپریالیسم بود که به دلیل عقاید صلحطلبانهاش در طول جنگ جهانی اول، از دانشگاه اخراج شد و به زندان افتاد. او مخالف آدولف هیتلر، منتقد تمامیتخواهی استالین، معترض درگیری آمریکا در جنگ ویتنام و همچنین از حامیان خلع سلاح هستهای بود. وی در سال ۱۹۵۰، به پاس «آثار متعدد در حمایت از نوعدوستی و آزادی اندیشه»، برندهٔ جایزه نوبل ادبیات گردید. گرچه راسل بیشتر عمرش را در انگلستان گذراند، اما اصلیتی ولزی داشت. خانوادهٔ برتراند راسل از شهروندان قدیمی و بانفوذ بودند. پدربزرگش، جان راسل، نخستین ارل راسل پسر سوم جان راسل، ششمین دوک بدفورد بود و دو بار در عصر ویکتوریا به سمت نخستوزیری بریتانیا رسیده بود. پدرش، جان راسل، لرد آمبرلی که مردی بیدین بود نیز از اشرافزادگان محسوب میشد. در ۱۸۷۴ مادرش را که از مبارزان آزادی زنان بود بر اثر دیفتری از دست داد. مدت کوتاهی پس از آن خواهرش راشل که از خودش چهار سال بزرگتر بود، درگذشت. تنها دو سال بعد در ۱۸۷۶ پدر راسل بر اثر برونشیت از دنیا رفت. پس از آن به همراه برادرش فرانک (که هفت سال از خودش بزرگتر بود) تحت کفالت پدربزرگاش جان راسل، نخستین ارل راسل قرار گرفت. راسل از او به عنوان پیرمردی مهربان و ویلچرنشین یاد میکند. در ۱۸۷۸ پدربزرگاش درگذشت و برتراند و فرانک تا زمان بلوغ با قیومیت بیوهٔ جان راسل، پرورش یافتند. او در زندگینامهٔ خود بیان داشتهاست که در نوجوانی، عمدهٔ علایق او را سکس، فلسفه دین و ریاضیات تشکیل میدادهاند و تنها عاملی که از خودکشیاش بر اثر رنج از دست دادن عزیزان در خردسالی جلوگیری میکرد، شوق به فراگیری هر چه بیشتر ریاضیات در او بود. در آغاز جوانی به مطالعه آثاری از پرسی بیش شلی روی آورد که این امر مسیر زندگی او را تغییر داد. سپس به کالج ترینیتی در کمبریج وارد شد و در ریاضیات و فلسفه تحصیل کرد. در ۱۹۰۱ موفق به کشف پارادوکس راسل شد و هفت سال بعد به عضویت انجمن سلطنتی علوم بریتانیا درآمد. در طول جنگ جهانی اول به دلیل مبارزات ضد جنگ از دانشگاه اخراج و زندانی شد. راسل چهار بار ازدواج کرد و زندگی شخصی آشفتهای داشت. نخست در ۱۸۹۴ با آلیس پیرسال اسمیت ازدواج کرد اما بعد از چند سال دل به زن دیگری بست و آلیس را رها کرد. در ۱۹۲۱ از آلیس طلاق گرفت و با دورا راسل (بلک) ازدواج کرد و آن دو صاحب دو بچه شدند. ۱۴ سال بعد و پس از اینکه دورا از یک فعال سیاسی چپگرای آمریکایی به نام گریفین بری باردار شد از دورا نیز جدا شد و این دو تا آخر عمر با هم دشمن بودند. این دشمنی وقتی دورا برای فرزندی که از گریفین بری باردار شده بود شناسنامهای با نام خانوادگی راسل گرفت، شدیدتر هم شد. راسل به فاصلهٔ یک سال بعد از طلاق از دورا با پاتریشیا (پیتر) هلن اسپنس ازدواج کرد که در آن موقع تنها ۲۱ سال داشت. در ۱۹۵۲ از پاتریشیا هم جدا شد. همان سال با ادیث فینچ ازدواج کرد که تا پایان عمر با او بود. فرزند وی جان پس از جدایی از همسرش دچار جنون شد. این جنون در خانوادهٔ راسل ارثی بود. سرانجام او در دوم فوریه ۱۹۷۰ بر اثر آنفلوآنزا در پنریندیدرایث در ولز درگذشت. بنا به وصیت برتراند، جسدش را سوزاندند و خاکسترش را روی کوههای ولز ریختند.
راسل یک فعال ضد جنگ بود و به خاطر فعالیتهای ضد جنگ در خلال جنگ جهانی اول از دانشگاه ترینیتی اخراج و برای پنجماه زندانی شد. از اقدامات صلح طلبانه بعدی راسل میتوان به راه انداختن کمپینی ضد آدولف هیتلر، انتقاد از استبداد و خفقان در شوروی، اعتراض علیه مداخله ایالات متحده در جنگ ویتنام و تأسیس انستیتوی دفاع از صلح در سال ۱۹۶۳ اشاره نمود. او با نگارش آثاری شاخص در دفاع از انسان گرایی و آزادی بیان، جایزه نوبل ادبیات سال ۱۹۵۰ را از آن خود کرد. راسل در ریاضیات پارادوکس راسل را کشف کرد که منجر به تعمیق و گسترش نظریه مجموعهها گردید. علاوه بر ریاضیات، بخش مهمی از شهرت برتراند راسل به سبب نظریاتش در زمینه فلسفه تحلیلی است. راسل از پایهگذاران منطق جدید و بنیانگذاران اصلی فلسفه تحلیلی بهشمار میرود. برتراند راسل یکی از مشهورترین فیلسوفان خداناباور قرن بیستم و از منتقدان برجسته اعتقاد و عمل مسیحی بودهاست. پارهای از نوشتجات وی در این زمینه در کتابی تحت عنوان چرا مسیحی نیستم؟ جمعآوری شدهاند.
نظری وجود ندارد