لطفا سفارش ثبت نکنید: برای ما واقعا موضوع ناراحت‌کننده‌ ای است که دیگر نمی‌توانیم کتاب هایی که دوست دارید را برایتان ارسال کنیم. این کسب و کار تعطیل شد.

عکس صفحات داخلی
چارلز دیکنز - نویسنده

شبکه های اجتماعی:

  • تاریخ تولد February 07, 1812
  • سایت -
  • ایمیل -
  • تعداد کتب در سایت 2
  • افزوده شده به علاقه مندی 0
  • تعداد بازدید 1
تعداد لایک: 0
امتیاز: 0 از 0 رای
اشتراک
افزودن به لیست علاقه مندی ها

زندگینامه

دیکنز در ۷ فوریه ۱۸۱۲ در لند پورت پورتسی متولد شد. او دومین پسر جان دیکنز، کارمند اداره کارپردازی نیروی دریایی بود. پدرش اهل لاابالی‌گری و وامداری بود و کار را به‌جایی رساند که او را به زندان مارشالسی انداختند. به همین دلیل دیکنز ۱۲ ساله را برای تأمین معاش خانه به کارخانه‌ی واکس سازیِ وارن فرستادند. او تا آزادی پدرش از زندان همچنان مجبور به کار بود تا بالاخره بعد از مراجعت پدر توانست به مدرسه بازگردد. دیکنز بعد از پایان دوره مدرسه در دفتر وکالتی مشغول به کار شد و پس از بررسی زندگی شلوغ و متنوع لندن، بر آن شد تا روزنامه‌نگار شود. در این دوره، در شیوه‌ای سخت از خلاصه‌نویسی، توانایی خود را نشان داد و در مارس ۱۸۳۲ درحالی‌که جوانی حدوداً ۲۰ ساله بود، خبرنگار امور عمومی و پارلمانی شد. دیکنز در سال ۱۸۲۹ دلداده‌ی دختری به نام ماریا بیدنل شد، اما والدین ماریا او را ازلحاظ اجتماعی در سطحی نازل‌تر از خود یافتند. این دل‌باختگی و برخوردی دیگر با او در میان‌سالی دیکنز، بعدها در عشق شخصیت معروف رمانش دیوید کاپرفیلد به دختری به نام دورا بازتاب یافت. دیکنز در اوایل ۱۸۳۷، صاحب اولین فرزند خود از ده فرزند شد و در ماه مه، شاهد مرگ خواهر همسرش بود که از اوایل زندگی مشترک آن دو، با آن‌ها زیسته بود. یاد فقدان شدید او برای دیکنز بعدها در بیماری سخت رز میلی در الیور تویست بزرگ داشته شد. در ۹ ژوئن ۱۸۶۵، دیکنز با سانحه‌ی قطار مواجه شد که در مؤخره‌ی «دوست مشترک ما» به آن اشاره می‌کند، اما بااین‌همه، کتاب‌خوانی‌های او و سفرهایی که با این هدف داشت، ادامه یافت، چنان‌که حدود ۱۸۶۷–۱۸۶۸ دیگربار به آمریکا رفت. او ازلحاظ مالی هیچ کم نداشت، اما ازنظر جسمانی شکسته به نظر می‌رسید. بی‌اعتنایی او به هشدارها (فلج جزئی - ناتوانی در خواندن حروف سمت چپ و لنگش روزافزون پای چپ) تا بدان جا پیش رفت که در سال ۱۸۷۰ اقدام به یک‌رشته کتاب‌خوانی جدید نمود. دیکنز در ۱۵ مارس برای آخرین بار «سرود کریسمس» را خواند و سرانجام در ۹ ژوئن ۱۸۷۰، درحالی‌که «ادوین درود» به پایان نرسیده بود، به‌طور ناگهانی از جهان رفت.

خلاصه ای از فعالیت ها

نخستین طرح‌واره‌ی دیکنز به سال ۱۸۳۳ با پیوستن به مورنینگ کرونیکل به‌عنوان ناهار در پوپلار منتشر شد و در پی آن، طرح‌واره‌های دیگر انتشار یافت. او در این سال‌ها با پرسه در نواحی خارج از لندن و حضور در گردهمایی‌های انتخابات مقدماتی مجلس و تهیه گزارش از آن، وارد زندگی اجتماعی‌ای شد که گسترش آن، سریع و لحظه‌به‌لحظه بود. او در اوایل سال ۱۸۳۶، دو ماه پس از انتشار طرح‌واره‌هایی از بوز، با کاترین هوگارت ازدواج کرد و پس‌ازآن برای نوشتن داستان زنجیره‌ای که بعدها نامه‌های پیکویک نام گرفت، قرارداد بست. او پیش از آن سردبیری بنتلیز مسیلانی را پذیرفته بود که در آن، از سال ۱۸۳۷ تا ۱۸۳۹ الیور تویست منتشر شد. در سال ۱۸۴۲ با سفر به آمریکا و به‌رغم استقبال گرمی که از او شد، «یادداشت‌هایی از آمریکا» و «مارتین چارلز لویت» را به قلم آورد که آمیخته‌ای بودند از ستودنی‌های بسیار آمریکا و البته همه‌ی آنچه در نگاه دیکنز نفرت‌انگیز آمدند. وی در سال‌های ۱۸۴۴–۱۸۴۵ نیز از ایتالیا دیدن کرد و در آنجا ناقوس‌های جنوا، عنوان «بانگ ناقوس‌ها» را به ذهنش القا کرد، کتاب کوچکی که ضربه‌ای بزرگ به نفع مستمندان روزگارش زد. در پی بازگشت از ایتالیا، چندی سردبیر دیلی نیوز (اخبار روز) شد و برای بهبود وضع مدارس ژنده‌پوشان و لغو اعدام مجرمان درملأعام، کمر همت بست. (مدارس ژنده‌پوشان مؤسساتی بودند که در آن کودکان فقیر به‌رایگان آموزش می‌دیدند). «دامبی و پسر» را در پاریس و لوزان نوشت و بعد از نگارش رمان معروف «دیوید کاپرفیلد»، مجله‌ی خود «هاوسهولد وردز» (سخنان خانگی) را راه‌اندازی کرد. مجله‌ای که سبک سخن او بود، اساسی و انسانی. دیکنز در این ایام نویسندگی و روزنامه‌نگاری را با تئاتر - که اغلب به نفع مؤسسات خیریه برگزار می‌شد- در هم آمیخت. دیکنز در سال۱۸۵۳ «سرود کریسمس» را که ده سال پیش از آن نگاشته بود، برای جماعتی ۲۰۰۰ نفری خواند و در سال بعد توانست با انتشار «دوران سختی» درفروش مجله‌اش «هاوسهولد وردز» که این روزها افت کرده بود، هیجانی به وجود آورد و با شیوع و با در سال۱۸۵۴، در همین مجله مصراً خواستار بهبود وضع بهداشت جامعه شد. وی پالمرستن و دولتش را به خاطر سوء اداره‌ی وحشتناک جنگ کریمه موردانتقاد قرار داد و این انتقادها در بی‌کفایتی موصوف در «داریت کوچک» پی گرفته شد. در اوایل ۱۸۵۹ مجله‌ای تازه با عنوان «سرتاسر سال» که با «داستان دو شهر» آغاز می‌شد، منتشر کرد؛ اما فروش آن دچار افت شد و برای بازگشت به وضع قبلی، انتشار «آرزوهای بزرگ» به او کمک کرد. دیکنز آثار بسیاری به‌صورت رمان و داستان‌های کوتاه دارد. او بیشتر داستان‌های معروفش مانند الیور تویست را به‌صورت داستان‌های سریالی در روزنامه‌ها و هفته‌نامه‌ها منتشر می‌کرد که بعدها به‌صورت کتاب جمع‌آوری شدند.

نظرات کاربران


نظری وجود ندارد