لطفا سفارش ثبت نکنید: برای ما واقعا موضوع ناراحت‌کننده‌ ای است که دیگر نمی‌توانیم کتاب هایی که دوست دارید را برایتان ارسال کنیم. این کسب و کار تعطیل شد.

عکس صفحات داخلی
ابراهیم پورداوود - نویسنده

شبکه های اجتماعی:

  • تاریخ تولد ۲۰ بهمن ۱۲۶۴
  • سایت -
  • ایمیل -
  • تعداد کتب در سایت 1
  • افزوده شده به علاقه مندی 1
  • تعداد بازدید 1
تعداد لایک: 1
امتیاز: 0 از 0 رای
اشتراک
افزودن به لیست علاقه مندی ها

زندگینامه

ابراهیم پورداوود (زادهٔ ۲۰ بهمن ۱۲۶۴، رشت - مرگ ۲۶ آبان ۱۳۴۷، تهران) ایران‌شناس معاصر، اوستاشناس، نخستین مترجم فارسی اوستا و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی در دانشگاه تهران بود. در پنج یا شش سالگی به مکتب میرزا محمدعلی رفت که محل آن اکنون آرامگاه پدر و برادران و خود اوست. سپس تحصیلات مقدماتی فارسی و عربی را در مدرسه حاجی حسن رشت به مدیریت سید عبدالرحیم خلخالی انجام داد. زمانی که در مدرسهٔ حاجی‌میرزاحسن در سلک طلاب درس می‌آموخت، به مرثیه‌گویی پرداخت و دوستانش به وی تخلص «لسان» دادند. در ۱۲۸۴ ش، در ۲۰ سالگی، به همراه برادر و استادش عبدالرحیم خلخالی به تهران رفت و به آموختن طب قدیم پرداخت و از محضر محمدحسین‌خان سلطان‌الفلاسفه بهره برد. در سال ۱۲۸۷ از راه قم، سلطان‌آباد (اراک امروزی)، کرمانشاه، بغداد و حلب به لبنان رفت. در بیروت در مدرسهٔ لوئیک به فراگرفتن زبان و ادبیات فرانسه پرداخت و در همان‌جا نام پورداوود را بر خود نهاد (برادرانش نام‌های داوودزاده و داوودی را برگزیدند). پس از دو سال و نیم اقامت در بیروت برای دیدار خانواده به رشت بازگشت و پس از مدتی در شهریور ۱۲۸۹ راهی فرانسه شد. در همان‌جا بود که با سید محمدعلی جمالزاده آشنا شد. سپس به ایران بازگشت و پس از اقامتی کوتاه در رشت، در رمضان ۱۳۲۸، از راه باکو و وین به فرانسه رهسپار شد و نخست در دبیرستان شهر بووه نام‌نویسی و خود را برای ورود به دانشکده حقوق آماده کرد، آنگاه در رشته حقوق دانشگاه پاریس به تحصیل پرداخت و از محضر درس شارل ژید و پلانول استفاده کرد. در سال ۱۲۹۵ در دانشگاه برلین، و سپس در دانشکدهٔ ارلانگن به ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ حقوق پرداخت. در آنجا با سید حسن تقی‌زاده آشنا شد و در نشر مجلهٔ کاوه با او همکاری کرد. در شهریور ۱۲۹۹ با دختر یک دندان‌پزشک آلمانی ازدواج کرد و در تیرماه ۱۳۰۱ یگانه فرزندش پوراندخت به دنیا آمد. پورداوود در ۱۳۰۳ به همراه خانواده به ایران بازگشت. در مهر ۱۳۰۴ به دنبال دعوت پارسیان هند به هندوستان رفت و دو سال و نیم در آنجا ماند و به انتشار بخشی از ادبیات مزدیسنا و گزارش اوستا پرداخت و چند سخنرانی دربارهٔ تمدن ایران باستان از جمله شرح آتش بهرام، پیشوایان دین مزدیسنا، تقویم و فرق دین مزدیسنا، زبان فارسی، فروردین، دروغ، و ایران قدیم و نو ایراد کرد. پورداوود در ۱۳۴۲ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و در ۱۳۴۶ عنوان استاد ممتاز دانشگاه را به دست آورد. از زمان بازنشستگی به بعد، اوقات خود را به مطالعه و پژوهش گذراند و کمتر در مجامع دیده شد و سرانجام در بامداد ۲۶ آبان ۱۳۴۷ درگذشت و با تشریفات بسیار در رشت، در آرامگاه خانوادگی خود به خاک سپرده شد. پس از درگذشت وی مجالس بزرگ داشت و یادبود بسیاری در کشورهای آلمان، هند، پاکستان، فرانسه و در شهرهای مختلف ایران از جمله در تهران، رشت، شیراز، اصفهان و کرمان برگزار شد و بزرگان علم و ادب از دانش، بزرگواری، خدمات علمی و تلاش‌های این دانشمند در شناساندن فرهنگ ایران باستان تجلیل کردند.

دیدگاه و رویکرد

پورداوود فردی ملی‌گرا و میهن‌پرست بود. وی همچنین دارای گرایش ضد پادشاهی قاجارها بود و چون برخی دیگر از ایرانیان ایشان را بیگانه می‌دانست، چنان‌که در پوراندخت‌نامه در شعر «اندر سپری شدن روزگاری شهریاری آل قاجار» چنین سرود: از پیک نوید آمد هان گوش فرادار کاحمد شهِ ایران شد از تخت نگونسار اورنگ شهی پاک شد از دیو تبهکار وز راهزن و ترکمن دودهٔ قاجار زین مژده به درگاه خداوند سپاس آر کز خجلت آن ننگ برستیم دگربار...

خلاصه ای از فعالیت ها

پورداوود را بنیادگذار ایران‌شناسی در سرزمین ایران، و زنده‌کنندهٔ فرهنگ و زبان‌های ایران باستان دانسته‌اند. وی از کودکی به دانستن اوضاع ایران قدیم علاقه‌مند بود و چون به سن رشد رسید، مطالعهٔ کتاب‌هایی را که راجع به ایران باستان بود، بر مطالعهٔ کتاب‌های دیگر ترجیح داد و به خصوص کتاب‌های مربوط به دین زردشتی بیش از همه توجه او را به خود جلب کرد و سال‌های دراز در این‌باره به تحقیق پرداخت (پورداود، مقدمه بر یشت‌ها، ۱۱–۱۲) و با آگاهی وسیعی که از زبان‌های فرانسه، آلمانی، انگلیسی، عربی و ترکی و دیگر زبان‌های کهن داشت، تمام کتاب‌های مربوط به ایران قدیم را - که به زبان‌های گوناگون نوشته شده بود - در کتابخانهٔ شخصی گرد آورد و تا آخرین دقایق حیات به مطالعه و بررسی سرگرم بود و در این راه از مباحثه و مکاتبه با دانشمندان بزرگ ایران‌شناسی دنیای غرب از جمله مارکوارت، مان، هارتمان، فرانک، شدر، براون، میتووخ، مینورسکی، ولف و بلوشه دریغ نمی‌کرد. بر اثر کوشش‌های پیگیر او ایرانیان می‌توانند اوستا را به زبان فارسی سادهٔ امروزی مطالعه کنند و از اوضاع و رسوم و اخلاق و مواعظ و حِکم، معتقدات دینی، روایت‌های تاریخی و اساطیری نیاکان خود آگاه شوند. خدمت بزرگ او دربارهٔ تفسیر اوستا به خدماتی تشبیه شده‌است که گروته و راولینسون در قرن نوزدهم نسبت به کشف الفبای میخی کردند و دنیا را از تاریخ قوم آریایی و ایران هخامنشی آگاه ساختند.

نظرات کاربران


نظری وجود ندارد